«یا لطیف»

یکی از کارهایی که در حین سال انجام دادیم این بود که از بچه‌ها خواستیم فیلم بسازند! ماهیت درس کامپیوتر به این صورت است که بچه‌ها با مبانی اولیه که یاد می‌گیرند پروژه‌ی خود را شروع می‌کنند ولی در حین انجام دادن پروژه هر کس مشکلات جدیدی پیدا می‌کند که باید به دنبال راه حل‌اش بگردد. در این پروسه بعضی از بچه‌ها برای بازی‌شان چیزهایی ساخته بودند که به درد بقیه هم می‌خورد. مثلا یکی از گروه‌ها یک منو ساخته بود. قرار شد که هر گروه یک ویدئو از یکی از چیزهای مفیدی که یاد گرفته بسازد و با بقیه به اشتراک بگذارد.

۲ گروه این کار را انجام دادند. به نظرم درگیر کردن بچه‌ها در روند تدریس باعث شد مشارکت‌شان افزایش پیدا کند و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنند. علاوه بر اینکه بقیه‌ی بچه‌ها که شاهد ویدئوی دوستشان بودند متوجه می‌شدند که کاری که انجام داده خیلی پیچیده نیست و آنها هم از پس آن بر می‌آیند. ضمن اینکه یاد می‌گرفتند علم خود را با بقیه به اشتراک بگذارند و همکاری بیشتری در کلاس شکل می‌گرفت به جای اینکه هر کس بخواهد از بقیه جلو بزند.


اتفاق مثبت دیگری که در طی سال افتاد این بود که لازم نبود ما به دنبال بچه‌ها باشیم تا کارشان را انجام بدهند یا اجباری از سمت ما صورت بگیرد. خودشان بیشتر از ما مشتاق بودند. البته دلیل اصلی این موضوع به نظرم این بود که بچه‌ها ماهیت کار را دوست داشتند و با علاقه آمده بودند. این اتفاقی است که در بیشتر انجمن‌ها رخ می‌دهد. بچه‌ها بیشتر دنبال این بودند که از ما سوال بپرسند، پروژه‌ی خود را بهتر کنند یا کلاس اضافی داشته باشند.

روز آخری که قرار بود پروژه‌هایشان را ارائه بدهند تقریبا همه‌ی گروه‌ها همچنان در حال عوض کردن و بهبود پروژه‌هایشان بودند در حالی که من میگفتم «بچه‌ها دیگه روز آخره، دیگه نمی‌خواد کاری کنید!» ولی خودشان پیگیر بودند و ویژگی‌های جدید به بازی‌شان اضافه می‌کردند...